به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «بهترين پناهگاه حكايات و داستان هاى نماز» اثری از آقای رحيم كارگر محمديارى است که به بیان داستان های گوناگون از نماز و نمازگزاران پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.
* زنگى براى نماز به صدا در مى آيد
پدرم، شهيد مطهرى هميشه مقيد به نماز شب بود. شبى كه پدرم به شهادت رسيد، وقتى به خانه برگشتم، ساعت نزديك دو نيمه شب بود كه صداى زنگ ساعتش به صدا در آمد. همه از خواب برخاستيم. انتظار داشتيم باز صداى ناله هاى محزون پدر را بشنويم، ولى خبرى نشد.
بلند شديم و با ياد او ايستاديم به نماز، با چشم هايى گريان و قلبى پر از درد.
ساعت پدرم هنوز شبها زنگش به صدا در مى آيد، بى حضور پدر، اما با ياد پدر.